هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۶۴: بکجا روم ز دردت؟ چه دوا کنم؟ چه چاره
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بکجا روم ز دردت؟ چه دوا کنم؟ چه چاره؟ که هزار باره خون شد جگر هزار پاره منم و ز عشق دردی، که اگر بکوه گویم بخدا! که نرم گردد دل سخت سنگ خاره بدو دیده کی توانم که رخ تو سیر بینم؟ دو هزار دیده خواهم که: ترا کنم نظاره مه من، ز جمع خوبان بکسی ترا چه نسبت؟ تو زیاده ای ز ماه و دگران کم از ستاره ز برای کشتن من چوبسست چشم شوخت ز چه می کشند خنجر مژه ها ز هر کناره؟ چو غنیمتست خوبی بکرشمه جلوه ای کن که بعالم جوانی نرسد کسی دوباره دل خسته هلالی، چو بسوختی حذر کن که مباد از آتش او برسد بتو شراره هلالی جغتایی