هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۵۸: کیست آن سرو روان؟ کز ناز دامن بر زده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کیست آن سرو روان؟ کز ناز دامن بر زده جامه گلگون کرده و آتش بعالم در زده کرده هر شب ز آتش حسرت دل ما را کباب با حریفان دگر تا صبح دم ساغر زده وصف قد نازکش، گر راست میپرسی ز من سرو آزادیست کز باغ لطافت سر زده خواب چون آید؟ که شبها بر دل ما تا سحر هر زمان زنجیر زلفش حلقه ای دیگر زده خط او بر برگ نسرین گرد مشک آمیخته خال او بر صفحه گل نقطه از عنبر زده چشم خونریزش، که دارد هر طرف مژگان تیز هست قصابی، که بر دور میان خنجر زده تلخم آید بر لب شیرین او نام رقیب زانکه بهر کشتنم زهریست در شکر زده باد، گویا، بی گل رویش، چو من دیوانه شد ورنه خود را از چه رو بر خاک و خاکستر زده؟ تا هلالی کرد روی زرد خود فرش رهش توسن او گاه جولان نعلها بر زر زده هلالی جغتایی