هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۳۹: لیلی و مجنون اگر میبود در دوران تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
لیلی و مجنون اگر میبود در دوران تو این یکی حیران من میگشت و آن حیران تو دامن خود را بکش امروز از دست رقیب ورنه چون فردا شود دست من و دامان تو زخم پیکان ترا مرهم چرا باید نهاد؟ گر کسی مرهم نهد، باری، هم از پیکان تو کی ز میدان تو برخیزم؟ که بعد از کشتنم گرد من هم برنخواهد خاست از میدان تو محنت روز قیامت بر من آسان بگذرد زین عقوبت ها که دیدم در شب هجران تو ای که از ناز عتاب آلوده می کشتی مرا وای! اگر ظاهر نمی شد خنده پنهان تو! در غم هجران، هلالی، صبر کن تدبیر چیست! هیچ تدبیری ندارد درد بی درمان تو هلالی جغتایی