هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۳۶: چند سوزی داغها بر دست؟ آه از دست تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چند سوزی داغها بر دست؟ آه از دست تو گاه از داغ تو مینالیم و گاه از دست تو تا ترا بر دست ظاهر شد سیاهی های داغ روزگار دردمندان شد سیاه از دست تو تو نهاده داغها بر دست چون گلدسته ای من بخود پیچیده چون شاخ گیاه از دست تو مردم از داغ و دگر چون خار و خاشاکم مسوز تا نسوزد خرمن من همچو کاه از دست تو این چه بیدادست؟ کز هر جانب، ای سلطان حسن داد میخواهد چو من صد داد خواه از دست تو هیچ دانی چیست این داغ سیه بر روی ماه؟ عارض خود را سیه کردست ماه از دست تو پیش ازین از داغ نومیدی هلالی را مسوز چند سوزد دردمند بی گناه از دست تو؟ هلالی جغتایی