هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۲۴: آخر، ای آرام جان، سوی دل افگاری ببین
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آخر، ای آرام جان، سوی دل افگاری ببین از جفاکاری حذر کن، در وفاداری ببین تا بکی فارغ نشینی؟ لحظه ای بیرون خرام بر سر آن کوی هر سو عاشق زاری ببین یک دو روزی جلوه کن در شهر و از سودای خویش هر طرف دیوانه ای دیگر ببازاری ببین سوی من بین و بدشنامی مشرف کن مرا گر بدین تشریف لایق نیستم، باری ببین چند بینی لاله و سرو سهی، ای باغبان در سهی قدی نظر کن، لاله رخساری ببین ای که می خواهی نشانم، بر سر کویش بیا استخوان فرسوده ای، در پای دیواری ببین دیدن و پرسیدنش ما را محالست، ای رقیب هم تو بسیاری بپرس از ما و بسیاری ببین زاهدا، در خرقه پشمین مسلمانم مخواه در ته هر مو ازین پشمینه زناری ببین چند بیماری کشد مسکین هلالی در غمت؟ ای طبیب دردمندان، سوی بیماری ببین هلالی جغتایی