هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۲۲: مردم از درد و نگفتی: دردمند ماست این
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مردم از درد و نگفتی: دردمند ماست این دردمندان را نمی پرسی، چه استغناست این؟ سایه بالای آن سرو از سر من کم مباد! زانکه بر من رحمتی از عالم بالاست این خواستم کان سرو روزی در کنار آید، ولی با کجی های فلک هرگز نیاید راست این جای دل در سینه بود و جای تیرت در دلم آن ز جا رفتست؟ اما هم چنان برجاست این اشک گلگون مرا بر چهره هر کس دید گفت: کز غم گل چهره ای آشفته و شیداست این گفتمش: فرداست با من وعده وصل تو، گفت: دل بفردای قیامت نه، که آن فرداست این بر سر کویش، هلالی، درد عشق خویش را بیش ازین پنهان مکن، کز چهره ات پیداست این هلالی جغتایی