هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۶۸: کدام صبح سعادت بود مبارک ازینم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کدام صبح سعادت بود مبارک ازینم؟ که در برابرت آیم، صباح روی تو بینم زهی مراد! که عاشق هلاک روی تو گردد مراد من همه اینست، من هلاک همینم گهی که سر بنهم بر زمین بپیش سگانت چنان خوشم که: مگر پادشاه روی زمینم رو، ای صبا، تو کجا آمدی؟ که از سر آن کو نشان پای سگش می رسد بنقش جبینم اگر طبیب نهد گوش بر شکاف دل من هنوز بشنود از ضعف نالهای حزینم کرم نمودی و گفتی: گدای ماست هلالی بلی، تو شاه بتانی و من گدای کمینم هلالی جغتایی