هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۶۴: دوستان، عاشقم و عاشق زارم، چه کنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوستان، عاشقم و عاشق زارم، چه کنم؟ چاره صبرست، ولی صبر ندارم، چه کنم؟ ریخت خون جگر از گوشه چشمم بکنار و آن جگر گوشه نیامد بکنارم، چه کنم؟ ای طبیب، این همه زحمت مکش و رنج مبر زار میمیرم، اگر جان نسپارم چه کنم؟ چند گویی که: برو، دامنم از کف بگذار وای! اگر دامنت از کف بگذارم چه کنم؟ دردمندان همه از صبر قراری گیرند چون من از درد تو بی صبر و قرارم چه کنم؟ گر چو مرغان خزان دیده ملولم چه عجب؟ گل نمی بینم و آزرده خارم، چه کنم؟ خلق گویند: هلالی، چه کنی گریه زار؟ گریه رو میدهد و عاشق زارم چه کنم؟ هلالی جغتایی