هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۶۳: دلم بآرزوی جان نمیرسد، چه کنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم بآرزوی جان نمیرسد، چه کنم؟ بجان رسید و بجانان نمیرسد، چه کنم؟ من ضعیف برآنم که: پیرهن بدرم چو دست من بگریبان نمیرسد، چه کنم؟ وصال یار محال و من از فراق ملول چو این نمیرود آن نمیرسد، چه کنم؟ اگر چه شاه بتان شد ز روی حسن، ولی بداد هیچ مسلمان نمیرسد، چه کنم؟ مگو که: چند حکایت کنی ز قصه هجر؟ چو این فسانه بپایان نمیرسد، چه کنم؟ هزار نامه نوشتم من گدا، لیکن یکی بحضرت سلطان نمیرسد، چه کنم؟ حدیث شوق هلالی، که حسب حال منست بگوش آن مه تابان نمیرسد، چه کنم؟ هلالی جغتایی