هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۵۴: هر شبی گویم که: فردا ترک این سودا کنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر شبی گویم که: فردا ترک این سودا کنم باز چون فردا شود امروز را فردا کنم چون مرا سودایت از روز نخستین در سرست پس همان بهتر که آخر سر درین سودا کنم ای خوشا! کز بیخودیها سر نهم بر پای او بعد از آن از شرم نتوانم که سر بالا کنم ای که میگویی: دل گم گشته خود را بجوی من که خود گم گشته ام او را کجا پیدا کنم؟ بس که خوارم، از سگانت شرم می آید مرا چند خود را در میان مردمان رسوا کنم؟ من کیم تا از غلامان تو گویم خویش را؟ من چه سگ باشم که در خیل سگانت جا کنم؟ عاشق مستم، هلالی، مجلس رندان کجاست؟ تا دل و جان را فدای ساقی زیبا کنم هلالی جغتایی