هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۵۳: گر بخاکم گذرد یوسف گل پیرهنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر بخاکم گذرد یوسف گل پیرهنم بوی پیراهن یوسف شنوند از کفنم بفراق تو گرفتار ترم روز بروز کس باین روز گرفتار مبادا که منم! کوه غم گشتم و هر لحظه کنم سینه خویش طرفه حالیست که هم کوهم و هم کوه کنم! لب ببستم ز سخن، ای گل خندان، که مباد مردمان بوی تو یابند ز رنگ سخنم هر کسی در چمنی هم نفس سیم تنی من و کنج غم و در سینه همان سیم تنم نکنم یاد بهار و نروم سوی چمن چه کنم؟ دل نگشاید ز بهار و چمنم گر دلم رفت، هلالی، گله از دوست خطاست دل چه باشد؟ که اگر جان برود دم نزنم هلالی جغتایی