هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۴۱: خواهم که: بزیر قدمت زار بمیرم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خواهم که: بزیر قدمت زار بمیرم هر چند کنی زنده، دگر بار بمیرم دانم که: چرا خون مرا زود نریزی خواهی که بجان کندن بسیار بمیرم من طاقت نادیدن روی تو ندارم مپسند که در حسرت دیدار بمیرم خورشید حیاتم بلب بام رسیدست آن به که در آن سایه دیوار بمیرم گفتی که: ز رشک تو هلا کند رقیبان من نیز برآنم که ازین عار بمیرم چون یار بسر وقت من افتاد، هلالی وقتست اگر در قدم یار بمیرم هلالی جغتایی