هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۳۲: بصد امید هر دم گرد آن دیوار و در گردم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بصد امید هر دم گرد آن دیوار و در گردم بسی امیدوارم، آه! اگر نومید برگردم چه حسنست این؟ که از یک دیدنت دیوانه گردیدم بیا، تا بار دیگر بینم و دیوانه تر گردم چون آن مه فتنه شد در شهر، من هم عاقبت روزی شوم آواره و هر دم بصحرای دگر گردم خدا را، این چنین زود از سر بالین من مگذر دمی بنشین، که برخیزم، ترا بر گرد سر گردم زهر در کامدم، در کوی تو همچون سگم راندی سگ کوی توام تا چند، یارب، در بدر گردم؟ خبر میپرسم از جانان ولی ناگه اگر روزی ازو کس یک خبر گوید من از خود بیخبر گردم هلالی، چون سپه انگیخت عشق آن کمان ابرو بمیدان آیم و تیر ملامت را سپر گردم هلالی جغتایی