هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۲۹: هر شب بسر کوی تو از پای در افتم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر شب بسر کوی تو از پای در افتم وز شوق تو آهی زنم و بی خبر افتم گر بار غم اینست، که من میکشم از تو بالله! که اگر کوه شوم از کمر افتم خواهم بزنی تیر و بتیغم بنوازی تا در دم کشتن بتو نزدیکتر افتم من بعد بر آنم که ببوی سر زلفت برخیزم و دنبال نسیم سحر افتم ای شیخ، بمحراب مرا سجده مفرما بگذار، خدا را، که بر آن خاک در افتم گمراهی من بین که: درین مرحله هر روز از وادی مقصود بجای دگر افتم سیلاب سرشک از مژه بگشای، هلالی مپسند که: آغشته بخون جگر افتم هلالی جغتایی