هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۲۴: نیست حد آن که گویم: بنده روی توام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نیست حد آن که گویم: بنده روی توام دیگری گر بنده باشد، من سگ کوی توام چشم شوخت ناوک اندازست و ابرویت کمان کشته چشم تو و قربان ابروی توام بر امید آنکه یک دشنام روزی بشنوم سالها شد، جان من، کز جان دعاگوی توام گر چه، ای بد خوی من، خوی تو عاشق کشتنست ترک خوی خود مکن، من کشته خوی توام گر دل من سدره و طوبی نجوید دور نیست زانکه من در آرزوی سرو دلجوی توام چند گویی: پای در دامن کش و این سو میا پا کشیدن چون توان؟ چون دل کشد سوی توام رنجه کردی ساعد و خون هلالی ریختی تا قیامت شرمسار دست و بازوی توام هلالی جغتایی