هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۱۹: ای تو سرو چمن حسن و گل باغ جمال
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای تو سرو چمن حسن و گل باغ جمال جلوه حسن و جمالت همه در حد کمال با چنین حسن ترا ماه فلک چون گویم؟ آفتابی، بتو، یارب، نرسد هیچ زوال! کاتبان قلم صنع، که مشکین رقمند صفحه روی تو آراسته اند از خط و خال با تو خواهم که: صبا حال مرا عرضه دهد لیکن آنجا که تویی باد صبا را چه مجال؟ بی تو هر شب منم و گوشه تنهایی خویش پای در دامن غم، سر بگریبان ملال وه! چه فرخنده شبی باشد و خرم روزی! که فراق تو مبدل شده باشد بوصال روی در روی تو آرم، همه وقت، از همه سو چشم بر چشم تو باشم، همه جا، در همه حال با تو از هر طرفی صد سخن آرم بمیان هر جوابی که دهی، باز در آیم بسؤال گفتگو چند؟ هلالی، دگر افسانه مخوان تو کجا؟ وصل کجا؟ این چه خیالیست محال؟ هلالی جغتایی