هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۱۸: نیست غم، گر شد گریبان من از غم چاک جاک
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نیست غم، گر شد گریبان من از غم چاک چاک سینه ام چاکست، از چاک گریبان خود چه باک؟ می کشی بر غیر تیغ و می کشی از غیرتم از هلاک دیگران بگذر، که خواهم شد هلاک نیست جان را با تن پاک تو اصلا نسبتی این تن پاک تو صد ره پاک تر از جان پاک خاک آدم را، از آن گل کرد، استاد ازل تا چنین نازک نهالی بر دمد ز آن آب و خاک ای که از ما فارغی، گویا نمی دانی که ما دردمندانیم و آه ما بغایت دردناک می پرستان را ز می هر دم حیاتی دیگرست آب حیوان ریخت، گویا، باغبان در جوی تاک گر هلالی چند روزی در لباس زهد بود باز در کوی خراباتست مست و جامه چاک هلالی جغتایی