هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۹۱: از آن چه سود که نوروز شد جهان افروز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از آن چه سود که نوروز شد جهان افروز؟ که بی تو روز و شب ما برابرست امروز اگر بقصد دلم سوی تیغ دست بری بپای خویشتن آید، چو مرغ دست آموز دلم بذوق شکر خنده تو پر خون شد کجاست غمزه خونریز و ناوک دلدوز؟ بدفع لشکر غم، صد سپه برانگیزم ولی چه سود؟ که بختم نمی شود پیروز بگریه گفتمش: ای مه، بعاشقان می ساز بخنده گفت: هلالی، بداغ ما می سوز هلالی جغتایی