هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۶۳: مه من با رقیبان جفا اندیش می آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مه من با رقیبان جفا اندیش می آید ز غوغایی، که می ترسیدم، اینک پیش می آید چه چشمست این؟ که هر گه جانب من تیز می بینی ز مژگان تو بر ریش دلم صد نیش می آید بآن لبهای شیرین وه! چه شورانگیز می خندی؟ که از ذوقش نمک بر سینهای ریش می آید جمالت را بمیزان نظر هر چند می سنجم بچشم من رخت از جمله خوبان بیش می آید مرا این زخمها بر سینه از دست خودست، آری کسی را هر چه پیش آید ز دست خویش می آید فلک تاج سعادت می دهد ارباب حشمت را همین سنگ ملامت بر سر درویش می آید هلالی، روز وصل آمد، مکن اندیشه دوری که این اندیشها از عقل دور اندیش می آید هلالی جغتایی