هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۵۸: چه حاصل گر هزاران گل دمد یا صد بهار آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه حاصل گر هزاران گل دمد یا صد بهار آید؟ مرا چون با تو کار افتاده است اینها چه کار آید؟ دلم را باغ و بستان خوش نمیآید، مگر وقتی که جامی در میان آرند و سروی در کنار آید چو سوی زلف خوبان رفت، سوی ما نیاید دل وگر آید سیه روز و پریشان روزگار آید نمیآیم برون از بیم رسوایی، که میترسم مرا در پیش مردم گریه بی اختیار آید پس از عمری، اگر آن طفل بدخو بگذرد سویم نمی گیرد قراری، تا دل من در قرار آید فزون از داغ نومیدی بلایی نیست عاشق را مبادا کین بلا پیش من امیدوار آید هلالی، چون تو درویشی و آن مه خسرو خوبان ترا از عشق او فخرست و او را از تو عار آید هلالی جغتایی