هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۵۱: یار اگر مرهم داغ دل محزون نشود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یار اگر مرهم داغ دل محزون نشود با چنین داغ دلم خون نشود چون نشود؟ جز دل سخت تو خون شد همه دلها ز غمم دل مگر سنگ بود کز غم من خون نشود این که با ما ستمت کم نشود باکی نیست کوشش ما همه اینست که: افزون نشود گر بسر منزل لیلی گذری، جلوه کنان نیست ممکن که: ترا بیند و مجنون نشود بسکه در ناله ام از گردش گردون همه شب هیچ شب نیست دو صد ناله بگردون نشود گفته ای: خون تو ریزم، چه سعادت به ازین؟ نیت خیر تو، یارب، که دگرگون نشود واعظا، ترک هلالی کن و افسانه مخوان کشته عشق بتان زنده بافسون نشود هلالی جغتایی