هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۴۷: شیرین دهنا، این همه شیرین نتوان بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شیرین دهنا، این همه شیرین نتوان بود شیری که تو خوردی مگر از ریشه جان بود؟ این حسن چه حسنست که از پرده عیان ساخت؟ نقشی که پس پرده تقدیر نهان بود تنها نه من از واقعه عشق خرابم مجنون هم ازین واقعه رسوای جهان بود امروز نشد نام و نشان دل من گم تا بود دل گم شده، بی نام و نشان بود دی بود گمان کز غمت امروز بمیرم امروز یقینست مرا هر چه گمان بود هر تیر جفایی، که دو ابروی تو افگند بس کارگر آمد، که بزور دو کمان بود خود را خس و خاشاک درت گفت، هلالی تحقیق نمودیم بسی کمتر ازان بود هلالی جغتایی