هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۴۱: هرگز آن شوخ بما غیر نگاهی نکند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هرگز آن شوخ بما غیر نگاهی نکند آن هم از ناز کند گاهی و گاهی نکند می روم بر سر راهش بامید نظری آه! اگر بگذرد آن شوخ و نگاهی نکند این همه ناله، که من می کنم از درد فراق هیچ ماتم زده خانه سیاهی نکند حاصل عشق همین بس که: اسیر غم او دل بمالی ندهد، میل بجاهی نکند زاهدا، گر هوس باده و شاهد گنهست بنده هرگز نتواند که گناهی نکند سوی هر کس که بدین شکل و شمایل گذری کی تواند که ترا بیند و آهی نکند؟ چون هلالی شرفی یافتم از بندگیت کس چرا بندگی همچو تو شاهی نکند؟ هلالی جغتایی