هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۲۹: نگسلد رشته جان من از آن سرو بلند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نگسلد رشته جان من از آن سرو بلند این چه نخلیست که دارد برگ جان پیوند؟ آه! از آن چشم، که چون سوی من افگند نگاه چاکها در دلم از خنجر مژگان افگند گر دهم جان بوفایش نپسندد هرگز آه! از آن شوخ جفا پیشه دشوار پسند! گر نگیرد ز سر لطف و کرم دست مرا دست کوتاه من و دامن آن سرو بلند منم از چشم تو قانع بنگاهی گاهی وز تمنای میانت بخیالی خرسند صد رهم بینی و نادیده کنی، آه ز تو! حال من دیدن و این گونه تغافل تا چند؟ مهر رخسار تو، چون ذره، پریشانم ساخت شوق خال تو مرا سوخت بر آتش چو سپند شب هجر تو، هلالی، ز خراش دل خویش چاک زد سینه، بنوعی که دل از خود بر کند هلالی جغتایی