هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۱۹: باز عشق آمد و کار دل ازو مشکل شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز عشق آمد و کار دل ازو مشکل شد هر چه تدبیر خرد بود همه باطل شد خواستم عشق بتان کم شود، افزون گردید گفتم: آسان شود این کار، بسی مشکل شد پای هر کس، که بسر منزل عشق تو رسید آخرالامر سرش خاک همان منزل شد اشک، چون راز دلم گفت، فتاد از نظرم با وجودی که بصد خون جگر حاصل شد آن سهی سرو، که میل دل ما جانب اوست یارب! از بهر چه سوی دگران مایل شد؟ غم نبود آن: که مرادی بتغافل میکشت غم از آنست که: امروز چرا غافل شد؟ شب وصل تو هلالی قدح از دست نداد مگر از جام لبت بیخود و لایعقل شد؟ اهل عیشند، هلالی، همه رندان، لیکن زان میان گوشه اندوه مرا منزل شد هلالی جغتایی