هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۱۳: شب هجران رسید و محنت بسیار پیدا شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شب هجران رسید و محنت بسیار پیدا شد بیا، ای بخت، کاری کن، که ما را کار پیدا شد بکنج عافیت، می خواستم، کز فتنه بگریزم بلای عشق ناگه از در و دیوار پیدا شد جگر خونست، ازان این گریه خونین پدید آمد دلم زارست، ازان این نالهای زار پیدا شد نمی خواهم که: خورشید جمالش جلوه گر گردد در آن منزل که روزی سایه اغیار پیدا شد عزیزان را ز سودای کسی آشفته می بینم مگر آن یوسف گم گشته در بازار پیدا شد؟ طبیبا، هر کرا بیماری هجران فگند از پا اجل پیش از تو بر بالین آن بیمار پیدا شد بسویش بگذر، ای باد صبا وزمن بگو آنجا که: در هجرت هلالی را بلا بسیار پیدا شد هلالی جغتایی