هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۰۷: من عاشق و دیوانه و مستم، چه توان کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من عاشق و دیوانه و مستم، چه توان کرد؟ می خواره و معشوق پرستم، چه توان کرد؟ گر ساغر سی روزه کشیدم، چه توان گفت؟ ور توبه چل ساله شکستم، چه توان کرد؟ گویند که: رندی و خراباتی و بد نام آری، بخدا، این همه هستم، چه توان کرد؟ من رسته ام از قید خرد، هیچ مگویید ور زانکه ازین قید نرستم، چه توان کرد؟ برخاستم از صومعه زهد و سلامت در کوی خرابات نشستم، چه توان کرد؟ عهدم همه با پیر مغانست، هلالی گر با دگری عهد نبستم، چه توان کرد؟ هلالی جغتایی