هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۸۵: نا دیده میکنی، چو فتد دیده بر منت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نا دیده میکنی، چو فتد دیده بر منت جانم فدای دیدن و نادیده کردنت فردا، که ریزه ریزه شود تن بزیر خاک برخیزم و چو ذره درآیم ز روزنت با آنکه رفت روشنی چشمم از غمت دارم هنوز دوست تر از چشم روشنت گر میکشی، نمیروم از صید گاه تو دست منست و حلقه فتراک توسنت بر دامن تو باده گلگون چکیده است یا خون ماست آنکه گرفتست دامنت؟ مستی و گردنی چو صراحی کشیده ای خوش آنکه دست خویش در آرم بگردنت دیگر ترا چه باک، هلالی، ز دشمنان؟ کان ماه با تو دوست شد و مرد دشمنت هلالی جغتایی