هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۸۳: دل بامید کرم دادم و دیدم ستمت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل بامید کرم دادم و دیدم ستمت چه ستمها که ندیدم بامید کرمت؟ دارم آن سر: که بخاک قدمت سر بنهم غیر ازینم هوسی نیست، بخاک قدمت تویی آن پادشه مملکت حسن، که نیست حشمت و خیل بتان در خور خیل و حشمت لطف تو کم ز کم و جور تو بیش از بیشست میکنم شکر و ندارم گله از بیش و کمت عاشق دلشده را موج غم از سر بگذشت دست او گیر، که افتاده بدریای غمت رقم از مشک زدی بر رخش، ای کاتب صنع آفرین بر تو و برخامه مشکین رقمت! دفتر شرح غمت رفت، هلالی، همه جا گر چه صد ره ببریدیم زبان قلمت هلالی جغتایی