هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۶۹: برخیز، تا نهیم سر خود بپای دوست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
برخیز، تا نهیم سر خود بپای دوست جان را فدا کنیم، که صد جان فدای دوست در دوستی ملاحظه مرگ و زیست نیست دشمن به از کسی، که نمیرد برای دوست حاشا! که غیر دوست کند جا بچشم من دیدن نمیتوان دگری را بجای دوست از دوست، هر جفا که رسد، جای منتست زیرا که نیست هیچ وفا چون جفای دوست با دوست آشنا شده، بیگانه ام ز خلق تا آشنای من نشود آشنای دوست در حلقه سگان درش می روم، که باز احباب صف زنند بگرد سرای دوست دست دعا گشاد هلالی بدرگهت یعنی: بدست نیست مرا جز دعای دوست هلالی جغتایی