هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۶۷: بهر که قصه دل گفته ام دلش خونست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بهر که قصه دل گفته ام دلش خونست توهم مپرس ز من، تا نگویمت چونست منم، که درد من از هیچ بیدلی کم نیست تویی، که ناز تو از هر چه گویم افزونست مگو که: خواب اجل بست چشم مردم را که چشم بندی آن نرگس پر افسونست همای وصل تو پاینده باد بر سر من که زیر سایه او طالعم همایونست کنون که با توام، ای کاش دشمنان مرا خبر دهند که: لیلی بکام مجنونست طبیب، گو: بعلاج مریض عشق مکوش که کار او دگر و حال او دگرگونست هلالی، از دهن و قامتش حکایت کن که این علامت ادراک طبع موزونست هلالی جغتایی