هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۶۰: عشقبازی چه بلا فکر خطایی بودست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عشقبازی چه بلا فکر خطایی بودست! عشق خود عشق نبودست، بلایی بودست کاش بینند بی خبران حسن ترا تا بدانند که ما را چه خدایی بودست در دیاری که گل روی ترا پروردند خوش بهاری و فرح بخش هوایی بودست! عهد کردی که وفا پیشه کنی، جهد بکن تا بدانم که درین عهد وفایی بودست باغ فردوس زمینست که آنجا روزی سرو گل پیرهنی، تنگ قبایی بودست بعد مردن بسر تربت من بنویسید کین عجب سوخته بی سرو پایی بودست! چاره درد هلالیست بلای غم عشق عشق را درد مگویی، که بلایی بودست هلالی جغتایی