هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۵۹: دلم بسینه سوزان مشوش افتادست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم بسینه سوزان مشوش افتادست دل از کجا؟ که درین خانه آتش افتادست خوشیم با غم عشقت، که وقت او خوش باد! چه خوش غمیست! که ما را باو خوش افتادست صفای باده و رخسار ساده هوشم برد شراب و ساقی ما هر دو بی غش افتادست بخط و خال رخ آراستی و حیرانم که این صحیفه بغایت منقش افتادست گهی که بر سر عشاق راند ابرش ناز کدام سر، که نه در پای ابرش افتادست؟ برسم تحفه کشم نقد عمر در پایش ولی چه سود؟ که آن سرو سر کش افتادست گرفت نور تجلی شب هلالی را که روی خوب تو در جلوه مهوش افتادست هلالی جغتایی