هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۴۹: ای که می پرسی ز من کان ماه را منزل کجاست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای که می پرسی ز من کان ماه را منزل کجاست؟ منزل او در دلست، اما ندانم دل کجاست جان پاکست آن پری رخسار، از سر تا قدم ور نه شکلی این چنین در نقش آب و گل کجاست؟ ناصحا، عقل از مقیمان سر کویش مخواه ما همه دیوانه ایم، این جا کسی عاقل کجاست؟ آرزوی ساقی و پیر مغان دارم بسی آن جوان خوبرو و آن مرشد کامل کجاست؟ در شب وصل از فروغ ماه گردون فارغم این چنین ماهی، که من دارم، در آن محفل کجاست؟ روزگاری شد که از فکر جهان در محنتم یارب! آن روزی که بودم از جهان غافل کجاست؟ نیست لعل او برون از چشم گوهر بار من آری، آری، گوهر مقصود بر ساحل کجاست؟ چون هلالی حاصل ما درد عشق آمد، بلی عشقبازان را هوای زهد بی حاصل کجاست؟ هلالی جغتایی