هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۸: شب هجرست و مرگ خویش خواهم از خدا امشب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شب هجرست و مرگ خویش خواهم از خدا امشب اجل روزی چو سویم خواهد آمد، گو: بیا امشب چنین دردی که من دارم نخواهم زیست تا فردا بیا، بنشین، که جان خواهم سپرد امروز، یا امشب دل و جانی که بود، آواره شد دوش از غم هجران دگر، یارب! غم هجران چه میخواهد ز ما امشب؟ نه سر شد خاک درگاهت، نه پا فرسود در راهت مرا چون شمع باید سوخت از سر تا بپا امشب شب آمد، باز دور افگند از وصلت هلالی را دریغا! شد هلال و آفتاب از هم جدا امشب هلالی جغتایی