هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۶: دلا، ذوقی ندارد دولت دنیا و شادیها
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلا، ذوقی ندارد دولت دنیا و شادیها خوشا! آن دردمندیهای عشق و نامرادیها من و مجنون دو مدهوشیم سر گردان بهر وادی ببین کاخر جنون انداخت ما را در چه وادیها؟ دل من جا گرفت از اعتقاد پاک در کویش بلی، آخر بجایی می کشد پاک اعتقادیها چو عمر خود ندارم اعتمادی بر وفای تو چه عمرست این که من دارم برو خوش اعتمادیها؟ مبخون دل سواد دیده را شستم، زهی حسرت! که از خطت مرا محروم کرد این بی سوادیها چو گم کردم دل خود را چه سود از ناله و افغان؟ که نتوان یافت این گم گشته را با این منادیها هلالی، دیگران از وصل او شادند و من غمگین خوش آن روزی که من هم داشتم زین گونه شادیها! هلالی جغتایی