هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۴: من همچو گلزار ارم، گل گل ترا رخسارها
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من همچو گلزار ارم، گل گل ترا رخسارها وز آرزوی هر گلی در سینه دارم خارها گر بی تو بگشایم نظر بر جانب گلزارها از خار در چشمم فتد گلها و از گل خارها دی خوب بودی در نظر، امروز از آن هم خوب تر خوبند خوبان دگر، اما نه این مقدارها تو با قد افراخته، ره سوی باغ انداخته سرو از خجالت ساخته جا در پس دیوارها مصر ملاحت جای تو، در چار سو غوغای تو تو یوسف و سودای تو سود همه بازارها سر در رهت بنهاده ام، دل در هوایت داده ام من تازه کار افتاده ام، کار منست این کارها هر دم بجست و جوی تو صد بار آیم سوی تو هر بار پیش روی تو خواهم که میرم بارها من، همچو چنگ از عربده، در سینه صد ناخن زده صد ناله زار آمده، از هر رگم چون تارها می نوش بر طرف چمن، نظاره کن بر یاسمن تا من بکام خویشتن بینم در آن رخسارها ای محرم راز نهان، در پند من مگشا زبان کز نام و ناموس جهان، دارد هلالی عارها هلالی جغتایی