هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۳: من و بیداری شبها و شب تا روز یاربها
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من و بیداری شبها و شب تا روز یاربها نبیند هیچ کس در خواب، یارب! این چنین شبها گشادی تا لب شیرین بدشنام دعا گویان دعا می گویم و دشنام می خواهم از آن لبها خدا را! جان من، بر خاک مشتاقان گذاری کن که در خاک از تمنای تو شد فرسوده قالبها سیه روزان هجران را چه حاصل بی تو از خوبان؟ که روز تیره را خورشید می باید، نه کوکبها معلم، غالبا، امروز درس عشق میگوید که در فریاد می بینیم طفلان را بمکتبها شود گر اهل مذهب را خبر از مشرب رندان بگردانند مذهبها، بیاموزند مشربها هلالی، با قد چون حلقه، باشد خاک میدانت کسی نشناسد او را از نشان نعل مرکبها هلالی جغتایی