هلالی جغتایی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۱۰: جان خوشست، اما نمیخواهم که: جان گویم ترا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جان خوشست، اما نمیخواهم که: جان گویم ترا خواهم از جان خوشتری باشد، که آن گویم ترا من چه گویم کانچنان باشد که حد حسن تست؟ هم تو خود فرماکه: چونی، تا چنان گویم ترا جان من، با آنکه خاص از بهر کشتن آمدی ساعتی بنشین، که عمر جاودان گویم ترا تا رقیبان را نبینم خوشدل از غمهای خویش از تو بینم جور و با خود مهربان گویم ترا بسکه میخواهم که باشم با تو در گفت و شنود یک سخن گر بشنوم، صد داستان گویم ترا قصه دشوار خود پیش تو گفتن مشکلست مشکلی دارم، نمیدانم چه سان گویم ترا؟ هر کجا رفتی، هلالی، عاقبت رسوا شدی جای آن دارد که: رسوای جهان گویم ترا هلالی جغتایی