کمال الدین اصفهانی
قطعه ها
شمارهٔ ۳۰۹ - ایضا له: شهاب دین که زبانم پر از مدایح تست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شهاب دین که زبانم پر از مدایح تست زهی که هست ز تو جان فضل را شادی به دست عقل زبان خیال دربستی به نوک کلک در سرّ غیب بگشادی گشاده گشت بیک ره طلسمهای علوم چو تو طلایۀ فکرت بدو فرستادی مرا که اهل سخن بندگی کنند به طلوع بجای خود بود ار باشد از تو آزادی ز من به حضرت شاه جهان رسان و بگوی که ای یگانۀ عالم به مردی و رادی بریخت بخشش تو خون لعل و آب گهر بکند خنجر تو بیخ ظلم و بیداری ز جود دست تو بیداد بر زرو گهرست وگرنه داد همه چیزها نکو دادی عروس خاطر من رغبت جناب تو کرد اگر قبول ترا هست رای دامادی نوالة شرف از غایبان دریغ مدار چو در سرای کرم خوان عام بنهادی صدای صیت تو آواز داد و خواند مرا مگو که خواندت؟ وینجا چگونه افتادی؟ بکنه آرزوی کس، کسی دگر نرسد چنان که هست ترا آرزو چنان بادی به وقت لطف و نوازش مکن فراموشم که در دعای سحرگه مرا تو بر یادی کمال الدین اصفهانی