کمال الدین اصفهانی
قطعه ها
شمارهٔ ۲۲۷ - ایضا له: ای شده ذات تو مستجمع انواع کمال
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای شده ذات تو مستجمع انواع کمال نو عروسان سخن راز ثنای تو جمال هم صریر قلمت ترجمۀ لفظ کرم هم صدای سخنت طیره ده سحر حلال در ره فهم معانی تو ارباب سخن بس که کرده اند سقط یاوگی وهم و خیال نیشکر را ز حسد طعم دهان تلخ شدست تا به باغ سخن از کلک تو بر رست نهال آبدارست ز رشح کرمت تیغ هنر در عرق غرق ز شرم سخنت آب زلال گر تو با صورت دیوار در آیی بسخن جانور گردد از لطف حدیثت در حال چرخ گفتا من و قدرت، خردش گفت خموش که ز پیران نبود خوب سخنهای محال شد دهان سخن از شکر گفت گوشا گوش تا کنار طمع از جود تو شد مالامال از پی جلوه گه مدح آراسته اند خوب رویان سخن راخم زلف و خط و خال تا که شد طبع کریم تو خریدار سخن تیر گردون را بررست ز شادی پر و بال ای ز الفاظ تو تنگ آمده بر شکّر جای در ثنای تو سخن را چه فراخست مجال؟ با بزرگیّ تو هم جای سخن باشد نیز گر فرستیم بجای سخنت عقد لآل از طلبکاری تو سر به فلک باز نهد سخن بنده که باریک تر امد ز هلال تو سخن خواسته یی از من و من خود همه عمر خواستم تا سخن خویش رسانم بکمال لیک معذور همی دار که از دهشت تو شد زبان سخن اندر دهن ناطقه لال باد پایان سخن را قلمم زان پی کرد تا از ایشان به بساطت نرسد گرد هلال کمال الدین اصفهانی