کمال الدین اصفهانی
قطعه ها
شمارهٔ ۱۶۸ - وله ایضا: قدری شراب از رضیّ الّدین بخواستم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
قدری شراب از رضیّ الّدین بخواستم میداد وعده مدّتهای مدید بود ناگاه دوش وعدة خود را وفا نمود والحق ز خرّمی شب من روز عید بود دیدم غلامکی و یکی ظرف مختصر وانگه چگونه مختصری نامفید بود آبی به بوی گنده ولیکن به طعم بد بدرنگ همچو جرعۀ جام صدید بود آغشته بد به دردی و خاشاک گفتیی در بول اسب ریزۀ سرکین ترید بود گفتم همین زمان بر او باز برهلا گو این مروّت از کرم تو بعید بود این بادۀ چنین ز بتر جای آورند گفتا آری از خم خواجه حمید بود کمال الدین اصفهانی