کمال الدین اصفهانی
قطعه ها
شمارهٔ ۱۳۱ - ایضاً له: ای سروری که زیبد ، کز نعل مرکب تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای سروری که زیبد ، کز نعل مرکب تو در دست و پای دولت، خلخال و پاره باشد خورشید چرخ پیما ، با آن شکوه و هیبت در موکب جلالت ، خود یک سواره باشد در معرضی که خشمت ، آهخت تیغ کینه زوبین تیر آرش ، یک گوشت خواره باشد در چشم عقل خصمت ، هم شوکتی ندارد چون گل بزیر دامنش ، ار صد کناره باشد پیراهنی که شاید، بالای همّتت را ماه نوش بود زه ، مهرش قواره باشد دانی که این دعاگو ، با احتیاج مفرط ار لجّۀ مطامع ، چون برکناره باشد از نوک خار سوزن ، هم عاریت نخواهد چون گل لباس عیشش، گر پاره پاره باشد با این همه معانی ، کز بام چرخ ازرق بر دختران طبعم ، اختر نظاره باشد هر تیر نکته کان جست ، از شست خاطر من بر هفت عضو اقلیم ، آنرا گذاره باشد گرفی المثل چوسفره ، از نان کنم شکم پر از احتشام طبعم ، با گوشواره باشد مپسند کز تو باشم ، من در جوال عشوه از تو دگر کسانرا ، زر در غواره باشد این بارکش دل من ، کز آهنست گویی تا چند از جنابت ، دروا چو ناره باشد گر تربیت نیاید ، چون من کسی زجودت از لطف بنده پرور ، خود کس چکاره باشد عمری بوعده بودم ، فرجام نا امیدی تاریخ خاطر من ، باری دوباره باشد نه هیچ بوی جاهی ، نه هیچ رنگ مالی محرومیی بدینسان ، بس آشکاره باشد زین لفظهای شیرین ، وین نکته های موزون کز وی چو موم گردد ، گر سنگ خاره باشد بسیار عرضه کردم ، یک جو نگردد سودم کس را درین چه تاوان؟ این از ستاره باشد ترک صداع کردم ، خاموش گشتم آری حرمان چو غالب آمد ، آنرا چه چاره باشد؟ کمال الدین اصفهانی