کمال الدین اصفهانی
قطعه ها
شمارهٔ ۴۱ - ایضا له: به نرد باختن اندر بلا و درد سرست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به نرد باختن اندر بلا و درد سرست ازو حذر کن و بگریز گر ترا بصرست صلاح خویش نگهدار و نا فلاح مجوی که در صلاح و فلاح تو نرد کینه ورست به جاه ازو خللست و به فضل ازو نقصان ازو به مال زیانست وزو به تن خطرست گهی بکوبی زانو و گه بکوبی بر درست گویی دست تو درّة عمرست گهی بخایی لبها ز بس دریغ و فسوس چنانکه گویی در زیر زخم نیشتر ست هر آن حریف که با تو بباخت دشمن شد وگر چه او ز همه دوستانت دوست تر ست گهی بنالی و گویی اگر چنین زدمی ببردمی و کنون شد که زخم من دگرست گهی بگیری و گویی مگر براید نقش گهی بدزدی و گویی حریف کور و کرست چو بنگری همه بازیت دزدی آمد و مکر چو بنگری همه گفت تو گوییا مگرست بعشرت اندر کسبست و ، کسب در عشرت نکو نباشد اگر حاصلش همه گهرست عجبّر آنکه همی نرد را هنر دانی وگرچه درّ سخن به ز نرد در نظرست اسیر و عاجز چوبی و استخوان گشتن به چشم آن که مرا و را خرد نه بس هنرست کمال الدین اصفهانی