کمال الدین اصفهانی
قطعه ها
شمارهٔ ۳۴ - وله ایضا: خدا یگان شریعت پناه اهل هنر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خدا یگان شریعت پناه اهل هنر که امر جزم ترا روزگار منقادست زمین ز حلم تو در آرزوی تو قیرست خرد ز کلک تو در انتظار ارشادست چو در معانی ذات تو می کنم فکرت کمینه خاطر وقّاد و طبع نقّادست به زیر سایۀ اقبال تست آن مجمع که آفتاب درو از عداد افرادست شمایل تو در احیای رسمهای کرم بدیع نیست که گویم قرین ایجادست درون هر سه سرانگشت تست حیزّ جود چنان که جسم که محدود بر سه ابعادست تراست مشرع جودی که در موارد ان سحاب گوهر پاش از حساب ورّادست نه زایر تو مکلّف به ذلّ خواستن است نه بخشش تو مکدّر به خلف میعادست حدیث دانش ازین پیش اگر چه نازل شد به پشتی تو کنون سخت عالی اسنادست به آب و آتش آبستنست خاطر تو زهی گهر که درو اجتماع اضدادست چو خیل رنگ شود مضطرب ز هیبت تو نهاد کوه که ثابت ترین اوتادست نیافت مشتری از دولت تو راغبتر متاع فضل که دیرست تا بمن زادست فنون لطف و کرمها که از تو معهودست مرا ذخیرۀ اولاد و فخر اجدادست بجز بخدمت تو هر کجا که کردم روی کسم نگفت که این خود کدام قوّادست نوازشی که مرا می کنی غریزت تست نه آنکه خدمت من در کحلّ احمادست چگونه حصرایادیّ تو توانم کرد که لطفهای تو نا منتهی چو اعدادست ولیک یک سخن اندر ضمیر من ماندست که آن سخن را امروز وقت ایرادست ز بخششت چو رسیدند همگنان بمآت چرا هنوز رهی در مقام آحادست رسید عید و مرا دسترس به تکبیرست ز چیزها که کسان را به عید معتادست خجسته باد چو روی تو بر تو مقدم عید که سر بسر همه ایّام تو خود اعیادست دعای جان تو در سینۀ سحر خیزان بهینه واسطۀ عقدهای او را دست کمال الدین اصفهانی