کمال الدین اصفهانی
قطعه ها
شمارهٔ ۲۷ - وله ایضا: ای بزرگی که از میا من و تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای بزرگی که از میا من و تو همه حاجات اهل فضل رواست طبع تو آب و خاطرت آتش حلم تو کوه و همّتت دریاست تا سوی من ز جانب کرمت التفاتی نرفته مدّتهاست نظرت نیست سوی سفلگیان زان که قصدت به عالم بالاست گر به خدمت رسم و گر نرسم یک زبانم پر از دعا و ثناست مدد همّتی دریغ مدار که یار من از یمین شماست ناگهان در مهّمی افتادم که ترا نیز باد اگر چه بلاست شب تاریک و فکر گوناگون نیک دانی که موجب سوداست خاصه چون شمع در میان نبود که بدو انس مردم داناست چشمها گرچه روشنست به جمع جمع بی شم چشم نابیناست به شب آنرا که روشنایی نیست گر هزاران تکلّفست هباست نیست پیدا مرا ز تاریکی که چپ من کجاور است کجاست بده انگشت و شمع می جستم که چنین همّتی بلند کراست که کند وجه شمع من روشن گر به جنس خودست وگرببهاست عاقبت عقل رهنمایم گفت من بگویم چو شمع روشن وراست خواجه ما هست ودر شب تاریک روشنایی ز ماه باید خواست زود پروانه یی به شمع بده که ز سودای شب دلم برخاست بده آن شمع و این شکربستان زان که بیع شکر به شمع رواست کمال الدین اصفهانی