کمال الدین اصفهانی
قصیده ها
شمارهٔ ۱۸۲ - وله ایضاً
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زین پس نبیند این دل من روی خوشدلی بر بسته کشت راه من از کوی خوشدلی غمگین دلم که خوی گر درد و محنت است تا غم بود کجا نگرد سوی خوشدلی؟ بی بر بماند کشت امیدم از آنکه نیست آب حیات را مدد از جوی خوشدلی چون مجمر ار چه سینۀ تنگم پر آتشست زین سوخته جگر ندمد بوی خوشدلی در عرصۀ وجود اگر چه بسر دوم چوگان قامتم بنزد گوی خوشدلی این طرفه بین که در دل تنگم هزار غم گنجید و می نگنجد یک موی خوشدلی بگرفت های های گرستن همه جهان بنشست با دو بانگ و هیاهوی خوشدلی چاووش ناله در همه آفاق بانگ زد وای دلی که هست هواجوی خوشدلی نه غم شکیبد از من و نه من ز غم کنون کز سر برون شدست مرا خوی خوشدلی از بس بلا و غصّه که بر یکدگر نشست در دل نماند جای تکاپوی خوشدلی سیمرغ خوشدلی پس قاف عدم گریخت جز نقش نیست صورت نیکوی خوشدلی الّا اگر چو خوشدلی اندر عدم شود ورنه، نبیند این دل من روی خوشدلی کمال الدین اصفهانی