هلالی جغتایی
مثنوی شاه و درویش
بخش ۱۴ - در فسونسازی شهزاده به معلم به جهت دلداری درویش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شاه چون در گدا نظر می کرد مهر او در دلش اثر می کرد خواست تا پیش خویش خواند گفت درویش پیش من خواند کس نگوید به غیر من سیقش ننویسد کس دگر ورقش هر که بر حرف او نهد انگشت کنم انگشت او برون از مشت هر که بر لوح او رقم سازد تیغ من دست او قلم سازد بعد از این گفتگو به پیشش خواند ساخت تقریب، نزد خویشش خواند بهر تعلیم چون تکلم کرد عاشق از شوق دست و پا گم کرد دال می گفت و او الف می خواست که یکی بود پیش او کج و راست شاه زان هیچ برنمی آشفت نرم نرمک به او سبق می گفت شاه درویش دوست می باید تا از او عالمی بیاساید خاصه شاهان ملک دین یعنی پادشاهان صورت و معنی آه از این کافران سنگین دل که بلای دلند، مسکین دل! هر زمان فتنه ای برانگیزند بی گنه خون عاشقان ریزند هر نفس آتشی برافروزند بی سبب جان بی دلان سوزند شهسواران عرصهٔ جان ها آفت عقل ها و ایمان ها هلالی جغتایی