کمال الدین اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۵۹: آخر چه شد که راه جفا برگرفته یی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آخر چه شد که راه جفا برگرفته یی بی هیچ جرم سایه ز ما برگرفته یی؟ خود در طریق جور محابا نمی کنی یکبارگی حجاب حیا برگرفته یی مردی شمرده یی که دلم را شکسته یی بستر عرق که کوه ز جا برگرفته یی ما خود بدست غم بدو انگشت کشته ایم تو هر زه تیغ غمزه چرا برگرفته یی؟ افکندیم بخاک ره آخر چرا؟ چه بود؟ نه خود ز خاک راه مرا برگرفته یی ما دیده از خطای تو بر هم نهاده ایم پس تو صواب ما بخطا برگرفته یی ما دفع روزگار بنام تو می کنیم تو خود دو مرده تیغ جفا برگرفته یی بردست خویش بوسه ده اکنون که کشتیم کالحق سری بزرگ ز پا برگرفته یی گویی که من ترا ام و خونم همی خوردی ای ساده دل مرا ز کجا برگرفته یی؟ بر خود نوشته یی بهمه عیبها مرا وانگه بخطّ خویش گوا برگرفته یی با خاک ره برابرم از بهر آنکه تو هستیّ و نیستیم برابر گرفته یی باری بدانمی که چو بفکنده یی مرا از روی اختیار کرا برگرفته یی کمال الدین اصفهانی