کمال الدین اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۵۳: ساقیا هین بیار ساغر می
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ساقیا هین بیار ساغر می تا تنم جان شود چو پیکر می ماه رویا، چو مهر روشن کن چشمم از گوهر منوّر می مشک زلفا، چو ناف آهو کن کامم از نکهت معطّر می عمر و سیم و نشاط و جان و جهان همه هیچند هیچ در بر می آفرینش مسخّر خردست خرد اندر جهان مسخّر می عقل با جان چو آشناست چرا کرد بیگانگی ز گوهر می؟ طبع می گر بود نشاط انگیز چه عجب زنگی است ما در می صد هزاران مصاف غم بدمی بشکند ساغر دلاور می گوشم از حلقۀ بریشم چنگ با نوا کن چو بندگان بر می ببرد آب روی کوثر و خلد روی معشوق در برابر می دل چو لاله پیاله باید ساخت ظرف می گر کنیم در خور می کفم از می تهی مدار چو کف ورچه چون کف رویم درسر می جوهری روشنست و بر کف ما چون عرض بی درنگ اغر می گر بجوهر عرض بود قایم بعرض قایمست جوهر می کمال الدین اصفهانی